50) حاضر جوابی :
آقای قرائتی نقل می کرد : روحانی بدقیافه ای در مشهد بود که منبر می رفت . ایشان علاوه بر بدقیافگی ، به باغ سیب های زیادی هم که پدرش داشت ، مشهور بود . روزی ایشان در منبر به زنان توصیه می کرد که در ایام بارداری سیب بخورند تا بچه شان زیبا شود . یکدفعه پیرزنی از پای منبر گفت : حاج آقا پس مادر شما وقتی حامله بوده ، چرا سیب نخورده که شما اینطوری شدی ؟ حاج آقا گفت : چرا سیب خورده ولی سیب هایش کرمو بوده !
باز ایشان نقل می کرد : جوانی می گفت من را زن بدهید . از او پرسیدم : شما سربازی رفتی ؟ گفت : نه ! پرسیدم : خانه داری ؟ گفت : نه ! پرسیدم : کار داری ؟ گفت : نه ! گفتم : پس شما چی داری ؟ گفت : من آمادگی دارم !
زمان رئیس جمهور خاتمی ، به ما بسیجی ها می گفتند :” گروه فشار “. روزی یکی از اقوام ما که هوادار خاتمی بود مهمان ما بود ، با طعنه خاصی به مرحوم مادرم گفت : حاج خانم شنیدی که برای گروه فشار بصورت قاچاقی ، پانصد هزار تا اسلحه کلت وارد کرده اند ، تا مملکت بهم بریزند ؟ مادرم هم بدون خنده و خیلی جدی گفت : اِ پس چرا کلت ما رو تا حالا ندادند؟ حال آقاهه دیدنی بود .
سالها پیش یکی از اقوام همسرم منزل ما مهمان بود . پرسید : چکار می کنی ؟ من هم توضیح دادم که اینقدر درس خوندم و کم مونده تمام شود . ایشان برگشت و گفت : کی عمامه می گذاری ؟ من هم گفتم : هروقت عمامه گذاشتم حتما شما را برای ولیمه دعوت می کنم !
نکته : 1) در منبرمطلبی نگویید که به خودتان برگردد . 2) حاضر جوابی خوب است ، اگر بعدش پشیمانی نباشد . هر چند علامه طباطبایی (ره) فرموده : حریم هر سوال که باید رعایت شود ، یک دقیقه سکوت و تفکر برای جواب دادن است !