43) ضامن نشوید :
بعد سخنرانی در مسجد جامع ، خانمی از پامنبری ها آمد و سلام و علیک کرد و من را به گوشه ای کشید و گفت : خانم ، من می خواهم از بانک وام بگیرم . میشه ضامن من بشوید . گفتم : من شرمنده ام .
اون کلی ناراحت شد .
گفت : چرا ضامن نمی شوید ؟
گفتم : ضامن یعنی چی ؟
گفت : یعنی اگر من اقساط ندادم ، ضامن پرداخت کنه .
گفتم : خوب من چنین پولی ندارم .
گفت : بابا همه اش صوری است . تازه من اقساط را هم می دهم .
گفتم : نه این درست نیست . بهر حال با دلخوری رفت .
چند خانم متدین ، جوان بوده اند که به من زنگ زده اند ( وقتی داشتند اونها را به کلانتری می بردند ،) از من درخواست کمک کرده اند ، چون ضامن دیگران شده بودند !
نکته : شما را به خاطر آبروی اسلام قسم می دهم ، اگر در حساب بانکی خود پولی ندارید ، ضامن کسی نشوید . خوبیت ندارد ضامن را دست بسته به کلانتری ببرند .