31) خانم جلسه با طعم خانگی : منزل خواهرم که تهران بود جلسه می رفتم ، کله سحر از کرج راه می افتادم ، وقتی می رسیدم می دیدم نه جارو کشیده و نه …. تند تند جارو می کشیدم و خیس عرق می شدم و تا مردم بیایند ریخت و پاش بچه هایش را جمع می کردم .
مرحوم مادرم وصیت کرده روضه فاطمیه اش ترک نشود . چهار سال است که معمولا خودم کارهای روضه را انجام می دهم و تا مردم بیایند جارو می کشم و گرد گیری می کنم و اگر کسی نباشد ، تا جلسه شروع شود ، خودم پذیرایی می کنم ! مردم هم می گویند : خاک بر سرم خانم شما چرا ؟ روز آخر هم که آش را به تنهایی می پزم ، موقع سخنرانی نزدیک است بهم سرم وصل کنند !
بدتر از همه این است که توی مراسم ختم ها که در خانه ها برگزار می شود ، اقوام و دوستان می گویند : خانم ! تو رو خدا بفرمایید ما را بهره مند کنید !
ول کن ماجرا نیستند . نمی گذارند مثل آدم یک جایی راحت بنشینیم !
توی عروسی و احیا و مراسم دیگر هم ، تا مرا می بینند می گویند : خوب شما را دیدم ، تورو خدا این دخترم را نصیحت کن . این عروسم را ، مادر شوهرم را نصیحت کن . انگار این فک ما کنتور ندارد !