#یوکابد ۴
امشب شب قدر است !
به هر طرف شکمش شلنگی وصل است، یک شلنگ هم داخل بینی اش است!
آهسته اشاره می کند که این شلنگ اذیتم می کند!
می گویم : درست می شود، کمی تحمل کن!
همیشه شاکی بود که چطوری خودم لاغر کنم، حالا مچ دستش اندازه مچ دست یک بچه نحیف و لاغر شده است!
به موهایش دست می کشم، از بس در سی سی یو بستری بوده، زبر و سخت شده!
بی رمق اشاره می کند دعایم کن!
می گویم: تو امشب ما را دعا کن ،دعای مریض در حق عیادت کننده به اجابت ی رسد!
ولی می دانم دعای من غفلت زده ی متکبر و مغرور، به جایی نمی رسد !
اما دعای او که مدتهاست زیر دست سرطان دست و پا می زند، حتما به آسمان می رود!
برای پاک شدنش، تاوان سختی را داده است!
کسی چه می داند، شاید او سالش را از من بهتر تمام کرده است، چون با درد و بیماری پاک شده است!
فقط می دانم از خدا مهربانتر وجود ندارد!
#طرید