#بعثت ۴
پیامبر ( ص) در حالی که در زیر سایه درختی نشسته بود، دست به درگاه پروردگار متعال بلند کرد و گفت:
” پروردگارا ! من شکایت ناتوانی و بی پناهی خود و استهزاء و بیزاری مردم را نسبت به خود، پیش تو می آورم.
ای مهربانترین مهربانها، تو پروردگار ناتوانان و فقیران و خدای منی، مرا در این حال بدست که می سپاری؟
بدست بیگانگانی که با ترشروئی با من رفتار کنند؟
یا دشمنی که مالک سرنوشت من شود؟
خداوندا! اگر تو بر من خشمگین نباشی به تمام این دشواری ها، تن درمی دهم و اگر تو بر من خشنود باشی، بر من گوارا خواهد بود.
پروردگارا، من به نور روی تو پناه می برم، همان نوری که تمام تاریکیها را می شکافد و کار دنیا و آخرت را اصلاح می کند.
پناه می برم از این که خشم تو بر من فرود آید و غضب تو بر من نازل گردد!
ملامت کردن حق توست تا آنگاه که خشنود شوی و قدرت و قوت آنها بوسیله تو بدست آید.”
و از ما در آن زمان خبری نبود!
@shamimemalakut