روز ۱۳ تیر ۱۳۱۴ گروههای مختلف مردم مشهد به سوی مسجد گوهرشاد حرکت کردند تا به جمع مردم و روحانیون متحصن در مسجد بپیوندند، لیکن قزاقهای رضاخان با نواختن شیپور جنگ بی محابا روی مردم آتش گشودند و حدود یکصد نفر را شهید و مجروح کردند.
مردم مقاوم و صبور با داس و چهارشاخ و بیل به مقابله برخاسته، به حرکت خود ادامه دادند و پس از عقب راندن قزاقها به طرف مسجد سرازیر شدند.
حضور زنان مسلمان در این قیام بسیار چشمگیر بود. با درخواست آنان چادری در مسجد پیرزن که در وسط صحن مسجد گوهرشاد واقع بود، زده شد و آنان در آنجا مجتمع گشتند.
نیمههای شب یکشنبه نیروهای قزاق پس از دستور رضاخان به فرماندهی سرهنگ مطبوعی در نقاط حساس مسجد گوهرشاد و اطراف آن مستقر شدند.
مسلسلهای سنگین را به بامهای مشرف بر حیاط مسجد قرار داده، سپس حمله را آغاز کردند و هنگامی که سپیده صبح زد، بیش از دوهزار (تا پنج هزار) شهید در مسجد گوهرشاد و در صحن و دالانهای مسجد در خون غلتان بودند. کامیونهای نظامی برای حمل جنازهها آماده میشدند.
به گفته یک شاهد عینی پنجاه وشش کامیون جنازه از مسجد بیرون بردند و حتی زخمیان را نیز همراه کشته شدگان در گودالهای منطقه گلشهر مشهد دفن کردند.
شیخ بهلول با کمک مردم از مهلکه مسجد گوهرشاد نجات داده شد. او پیاده مشهد را به قصد افعانستان ترک کرد و پس از مدتها سفر، مخفیانه وارد این کشور شد.
نیروهای امنیتی او را دستگیر کردند و دولت ایران خواستار استردادش شد، اما مقامات افغان از انجام این کار سرباز زدند و شیخ به عنوان پناهنده سیاسی پذیرفته شد، اما مدت سی وپنج سال اقامت وی در افغانستان به اسارت و تبعید گذشت.
او در این سالها به چهره ای شناخته شده تبدیل گشت.
علم و عمل این عالم مبارز شیعی همه را تحت تاثیر قرار داده بود، از مردم کوچه و بازار گرفته تا مسئولان سیاسی و امنیتی و از شیعیان تا اهل سنت افغانستان. او در سه دهه اقامت خود در عین اسارت و تبعید به تدریس پرداخت.
سرپرست کودکان بی سرپرست بود. پرستار مهربانی بود که دستان شفابخشش بیماران بسیاری را از مرگ نجات داد. هنوز ذهن پیرمردان و پیرزنان کابل، مزار شریف، هرات، سرحدات پاکستان و… مملو از خاطرات اوست.
#حجاب
@shamimemalakut