#روز_حجاب_و_عفاف
شیخ بهلول پس از ۳۱ سال اسارت و تبعید آزاد شد و به دمشق رفت و از آنجا راهی مصر گردید و در دانشگاه الازهر به تدریس علوم دینی پرداخت.
در بخش فارسی رادیو قاهره هم فعالیت کرد.
پس از آن برای دیدن خواهر و مادرش به نجف مسافرت نمود.
پس از چند سال اقامت و فعالیت ـ نوشتن مقالات و سرودن اشعار بر ضد یهود و آمریکا در دولت پهلوی ،به عربی و فارسی در کنار مرقد پاک و مطهر امیرمؤمنان علیهالسّلام ـ به ایران بازگشت و همان زمان توسط نیروهای مزدور سلطنتی دستگیر شد، اما مدتی بعد آزاد گشت.
شیخ بهلول با کشیدن سیگار و نوشیدن چای بسیار مخالف بود و آن را از لحاظ اقتصادی به ضرر خانوادههای مسلمان می دانست. شیخ بهلول عقیده داشت دخانیات و چای ارمغان استعمار و وسیلهای برای از بین بردن توان جسمی و مادی مسلمانان و زمینه سازی برای تسلط هرچه بیشتر بر آنان است.
او در تمام طول سال، جز روزهای حرام روزه بود.
در تمام عمر طولانی جز نان و ماست و برخی از میوهها آن هم به مقدار کم، میل نکرد و همواره پیاده سفر می کرد.
از وی نقل شده که: در یکی از سفرهای خود حج، پیاده عازم مکه بودم. در بین راه ، هندوانه ای خریده و آن را خوردم، تا حدی که حتی قسمت سفید آن را خورده و پوست سبز را در بیابان انداختم. ناگهان دیدم از یک چادری، زن بادیه نشینی بیرون آمد و همه پوست های هندوانه را جمع کرده و به فرزندانش داد.
من خیلی متآثر شدم و تمام ۲۵۰ ریال سعودی را که داشتم، به وی داده و دست خالی راه افتادم. بعد از مدتی اتوبوس حامل حاجیان ایرانی نگه داشت که من را سوار کند، من گفتم می خوام پیاده بروم.
در همین حین یک نفر من را شناخته و داد زد : ایشان شیخ بهلول خودمان است و سپس مقداری ریال سعودی از افراد جمع کرده و بعنوان هزینه به من سفر دادند، وقتی ریال ها را شمردم دیدم ۲۵۰۰ ریال سعودی است، مطابق همان آیه که فرمود : ” مَنْ جَاءَ بِالْحَسَنَةِ فَلَهُ عَشْرُ أَمْثَالِهَا “! ده برابر پولی بود که به آن زن داده بودم !
هدیه به ایشان و همه علمای راستین #الفاتحه_مع_الصلوات
#حجاب
@shamimemalakut