دست خالی !
یه دختر کوچولوی کلاس اولی بانمکی بود که حوصله نداشت دیکته بنویسه ! یه روزی توی دیکته اش که سه خط هم نمی شد ، 17 شده بود . مادرش بهش گفت : این چه نمره ای که گرفتی ؟ دخترک گفت : خوب 17 هم گناه داره . اگه من اونو نگیرم ، پس کی اونو بگیره ؟
………………………..
امروز پنج شنبه است . صبحش سوره هل اتی خواندم ، چون هر کس این سوره رو صبح پنج شنبه بخونه ، روز قیامت با پیامبر ص خواهد بود . عصرش هم برای اموات سوره یس خواندم و شب دعای کمیل .
دلم برای سه شنبه و دوشنبه و . . . سوخت . اونها از قرآن و دعا بی بهره موندند ! و دستشون خالی ! کسی اونها رو نگرفت !