7) مدیریت جلسه : جای با کلاسی رفته بودم سخنرانی . بوی عطر و لوازم آرایش آنها گیج و منگم می کرد . من هم آدم سمج ، باید یه تذکری سر حجاب و نماز می دادم تا جگرم خنک شود . به هر جان کندنی بود ، با کلاس و ادله علمی و قلمبه سلمبه ، بحث را جمع کردم و مختصر تأییدی از مخاطب ها گرفتم . جلسه که تمام شد ، صاحب خانه آمد و با شرمندگی گفت : اگر می شود خانم فلانی ، اشعاری در مدح امام علی علیه السلام بخواند . من چون سالن بصورت ال بود . خانم کذایی را که آن طرف بود نمی دیدم ، گفتم : بفرمایید . چشمتان روز بد نبیند ، خانم شروع کرد به خواندن که شجریان و سراج باید پیشش لنگ می انداختند . یه کمی هم سرک کشیدم ، دیدم به به ، خانم تازه از پرواز فرانکفورت پیاده شده ! حال من دیدنی بود . مردم هم همه به من زل زده بودند که چه عکس العملی نشان می دهم ؟ باید این مواقع زود دفتر دستکت را جمع کنی بروی و نشینی تا ضایعت کنند !
نکته : 1 ) با کمال ادب و احترام ، اجازه ندهید مجلس را خراب کنند .
2) هر که ، جور هندوستان کشد ، تاوانش را باید بدهد . این مجالس رفتن این مصائب را هم دارد !