41) و نکتب ما قدموا و آثارهم یس آیه 12
بعد جلسه خانم جوانی آمد و گفت : شوهرم من خیلی عصبانی می شود . وقتی عصبانی می شود هر چی دم دستش باشه میزند و می کوبد و من نمی دانم چکار کنم ؟
پرسیدم : علت عصبانیتش چیه ؟ شما باید علتش را پیدا کنی و اونو رفع کنی .
اول در جواب اکراه دادن اکراه داشت ولی بعد گفت : راستش من کلاس اخلاق یک خانمی می رفتم .
اون خانم مدام می گفت : چرا اصلاح نمی شوید ؟ چرا آدم نمی شوید و کی می خواهید خودتان را درست کنید و … اونقدر از این حرفها می زد که من احساس کردم آدم ناتوان و بی عرضه ای هستم و این سرزنش و تحقیرها اونقدر ادامه پیدا کرد که من دچار افسردگی و انزوا و گوشه نشینی شدم .
وقتی من را پیش روان شناس بردند ، دکتر به شوهرم توصیه کرد که این خانم باید در خانه نماند و مدام معاشرت کند تا بهتر شود . از اون جا که ما در کرج کسی را نداشتیم ، شوهرم گفت : بیا بریم فلان شهرستان . خواهرت اونجاست و تو حالت بهتر میشه . لذا ما به اون شهرستان اسباب کشی کردیم و شوهرم در کارخانه ای مشغول بکار شد .
ابتدا همه چی خوب بود ، ولی در کارخانه نزاعی صورت گرفت و شوهرم هم اونجا بود . در این نزاع دسته جمعی یک نفر کشته شد و شوهر من را به جرم قتل عمد دستگیر کردند . اون سه سال زندان بود و من در طی این سه سال با اجاره نشینی و سه تا بچه، دربدر زندان بودم .
دادگاه برای شوهرم حکم قصاص داد . وقتی طناب دار را می خواستند به گردنش بیندازند ، قاتل اصلی خودش را معرفی کرد .
شوهرم آزاد شد و ما به کرج برگشتیم . ولی اون بخاطر این حوادث تبدیل به یک آدم روانی شده و مدام دست بزن پیدا کرده است .
خود زن هم حال و روز خوبی نداشت و ناراحتی اعصاب و روانش مشخص بود . حالا فکر می کنی در پرونده اون خانم سخنران چی نوشته اند ؟
بسیاری از کارهای ما آثار شومی دارد که خودمان خبر نداریم ولی در پرونده اعمال ما نوشته شده است . این آیه بخوبی به این نکته اشاره دارد .
نکته : 1) مراقب حرف زدن خود باشید .
2) هرگز به قصد موعظه و نصیحت کسی را تحقیر نکنید .
3) از ویژگی های مخاطبان خود آگاهی داشته باشید .