خاطرات تبلیغ ۳۸
38 ) معده در سخنرانی نقش مهمی دارد :
زمانی که دو دهه اطراف کرج سخنرانی می رفتم راه دور بود و وقتی از حوزه می رسیدم ، تا غذا درست کنم ، ساعت دو نیم می شد و آژانس های خانگی می آمدند .
در نتیجه وقت نمی شد ناهار بخورم .
در حوزه هم اغلب زنگ تفریح ها با طلاب سر و کله می زنم و وقت مأکولات نمی شود ، لذا با معده خالی رهسپار سخنرانی می شدم .
( البته از خدا که پنهان نیست از شما چه پنهان برخی اوقات خوراکی بی صدایی مثل بربری برمی داشتم و زیر چادر دوپینگ می کردم ! )
القصه تا به مجلس می رسیدم ، یک چایی جلویم می گذاشتند و اصرار می کردند : تورو خدا بخورید ، بعد از ناهار می چسبد !
نکته : حفظ سلامتی از واجبات است ، فردا مریض شوید ، مردم نمی گویند : بلد نبوده شکمش را مدیریت کند ، بلکه می گویند : این که مؤمن است ، خدا چرا مریضش کرده .