#الغدیر
#علامه_امینی ۱۹
از آیة الله بهاالدینی نقل شده است كه: «علامه امينی برای تصنيف كتاب الغدير به كتابی نياز داشت، امّا هر چه گشت آن را پيدا نكرد تا آنكه متوسل به حضرت امير(ع) شد. روزی در حرم به حالت توسل حضور داشت كه ديد مرد عربی آمد و رو كرد به ضريح حضرت و جسارتآميز اظهار كرد: ” اگر مردی، كار مرا انجام بده!”
مرد عرب رفت و هفته ديگر كه باز علامه در حرم بود ، مجددا مرد عرب آمد و رو كرد به ضريح و گفت: ” بله، مردی! كار ما انجام شد!”
علامه خيلی ناراحت می شود، كه ما در خدمت شما هستيم، چند وقت است مراجعه ميكنيم، اعتنايی نمی شود.
شب علامه در عالم رؤيا حضرت را زيارت می كند، آقا می فرمايد: آخر آنها بدوی و بيابان گرد هستند. زياد نبايد آنها را معطل كنيم. بايد با آنها مطابق طفوليتشان عمل كرد، ولی شماها كه آشنایی با ما داريد ،معطل هم بشويد ،از ولايت و ارادت شما كاسته نمی شود!
روز بعد پيرزن همسايه می آيد خدمت علامه و دستمال بستهای كه اوراقی از كتاب در آن است، به وی می دهد و می گويد: خانه تكانی می كرديم اين كتاب بود، گفتم شايد به درد شما بخورد. وقتی علامه نگاهی می كند، می بيند همان كتابی است كه مدتها دنبال آن می گشته است!
@shamimemalakut