چای زوری
#زیارت_اربعین
نیمه شب که داشتیم پیاده می رفتیم، مرد تنومندی چنان یقه ی آقا سید را گرفت که من ترسیدم و یکه خوردم، با تعجب دیدم قسمش می داد که باید از چایی ما بنوشید!!
مرد حسابی! چایی که این همه قسم و آیه نداره ! کلی خندیدیم و بزور چایی را خوردیم!
غیر از چایی نعمت فراوان بود، کباب کوبیده ، کباب ترکی، چلو خورشت، سوپ ، شله زرد، حلیم ، سیب زمینی و بادمجان سرخ کرده، فلافل، انواع شربت ها ، سیب و پرتقال و نارنگی و موز و …!
هر چه دلت می خواست بود، التماس هم می کردند، به بچه ها هم هدیه می دادند!
ولی کاروان اسرای کربلا این راه را اینطور نرفتند!!
همه مصائب جمع بود ! هم داغدار باشی، هم اسیر، هم غارت زده، هم گرسنه و تشنه، هم مورد تمسخر و تحقیر !!
امان از دل زینب!!
#طرید
@shamimemalakut