ملاقات !
اصلاً به فکرت خطور کرده ، مادرت زیر آبتو بزنه و فرشو از زیر پات بکشه ؟ ابداً !
خدا که از مادر مهربونتره !
حیف که ما در شادی ها و پیروزی ها و موفقیتها و قدرتمندی ها و . . . نمی تونیم خدا را ببینیم و فقط خودمون می بینیم ، و گرنه خدا نمی گذاشت به پای مؤمن یه خار برود چه برسد که دچار بلا و گرفتاری شود !
کاش خوب می فهمیدیم ، غرض خدا رو از این مشکلات و گرفتاریها مون!
خوب اگه اینطور باشه ، امروز به من تبریک گفتنی است ! چون امروز خدا رو دیدم ! !