#المراقبه
زن جوان سکته کرده بود و سمت راستش فلج شده بود. دو تا بچه سه و پنج ساله داشت!
از اقوام دوستم بود.
می ترسیدم که همسرش رهایش کند، دلم آشوب بود، ولی جرئت نمی کردم به زبان بیاورم، برای همین مدام می پرسیدم : حال فتانه چطور است؟
و دوستم می گفت : شوهرش از او پرستاری می کند!
شش ماه بعد، پرسیدم : فتانه چطور است؟
گفت: دستش را کمی تکان میدهد!
و شش ماه بعد و یکسال بعد و دو سال بعد، حالا سالها گذاشته و فتانه خوب شده تا حدی که هر کس می بیند متوجه میشود که او سکته کرده بود.
دلم میخواهد برای همسرش یک کتاب بنویسم!
از اینکه مرخصی بدون حقوق گرفت و از زنش پرستاری کرد.
بچه هایش را نگه داشت، لباس شست، ظرف شست، غذا پخت و…!
نگذاشت زنش زیر منت کسی بماند!
شوهر او مشهور نیست، عکسش در فضای مجازی پخش نشده!
حقوق نجومی هم نمی گیرد، یه کارمند معمولی است!
جانماز هم آب نمی کشد، ادعایی هم ندارد!
او فقط یک مرد است!
مردی که مردانگی اش تا بیکرانه آسمان اوج گرفته است!
مردی که بودنش، حال دنیا را خوب می کند!
مردی که مردانگی را به همه خواسته های نازلش ترجیح داد!
دلم تنگ است برای خیابانهایی که جوانمردان از آن تردد می کنند!
#طرید
@shamimemalakut