لوستر
#یوکابد ۱۱
غروب روز سوم است و ما با صفورا خانوم از سر مزار لعیا برمی گردیم. روزه و گریه امانم را بریده، لبهایم از شدت خشکی باز نمی شود!
در ترافیک سه راه گیر کرده ایم، صنف لوستر فروش ها در سه راه ردیف شده اند.
صفورا خانوم می گوید: چه لوسترهای قشنگی، بیایم از اینجا لوستر بخرم!!
صفورا خانوم ۷۰ سال دارد، سه ماه پیش همسرش فوت کرده و حالا در عده ی عزای شوهرش همه ی موهایش سفید است و عزادار. آنها خانه شان را تازه نوسازی کرده بودند که شوهرش فوت کرد، حالا خانه نوساز لوستر ندارد!
اژدهای هزار سر حب دنیا، مردنی نیست، هر سرش را قطع می کنی از جای دیگه سر بلند می کند!!
#طرید