شاهکار !
تلویزیون نمایشگاه نقاشی شخصی را نشان می داد . یکی از تابلوهای وی سه بعدی بود ! یعنی از هر جهت نگاه می کردی تصویر خاصی دیده می شد !
مجری می گفت : این تابلو شاهکار این نقاش است . شاهکار کاری است که بسیار ممتاز است که فرد بواسطه ی آن مشهور می گردد .
من خیلی فکر کردم ! . . .
من هیچ شاهکاری ندارم که بواسطه ی آن نزد ملکوتیان مشهور باشم !
من هیچ شاهکاری ندارم که بتوانم با خودم اون طرف ببرم ! شاهکاری که از معبر مرگ ردّ شود !
استاد خوش به حالتان که از برنامه ای در تلویزیون به این فکر می رسید
و خوش به حالم که شما و مطالبتان را دارم.