در سالن جلویم را گرفت و من را به گوشه ای کشید و خیلی محترمانه گفت: استاد ! اگر از شما می خواهیم خلاصه و اهم دروس را برای ما بنویسید چون اینطوری متن کتاب آسان می شود و ما بهتر می توانیم امتحان بدهیم و …
او حرف می زد و شاید هم جملات را به گونه دیگری تکرار می کرد. ولی اینقدر با احساس این درخواست را بیان می کرد که تا به خانه رسیدم اولین کاری که شروع کردم خلاصه نویسی کتاب بود.
قبلا دیگران هم بصورت اجمالی این درخواست را کرده بودند ولی نه اینطور تفصیلی! حالا او در ثواب تمام نمرات خوب بچه ها شریک است و در ثواب کاری که من انجام داده ام!
چه سوال کننده خوبی !
چه اصرار کننده خوبی!
مثل همان کسی که از سید مرتضی کتابی در مورد عصمت انبیا خواسته بود و او “تنزیه الانبیا” را نوشت!
مثل کسانی که از سید رضی مبسوط بیانات امام علی ع را خواسته بودند و سید رضی ره"نهج البلاغه” را نوشت !
مثل کسی که از علامه حلّی خواسته بود کتابی برای تبیین باورهای اعتقادی شیعه بنویسد و او “نهج الحق و کشف الصدق” را نوشت !
راستی در قیامت صف این سوال کنندگان کجاست؟
چه راحت به ثواب بزرگی دست یافته اند!
@shamimemalakut