#دفاعیه
#کار_امروز_را_بفردا_میفکن
یک چند سالی استاد راهنما بودم .
برای اینکه بتوانم پایان نامه را به زمان دفاعیه برسانیم ، برای شاگردانم برنامه ریزی می کردم
که در دو ماه اول فیش برداری کنند و در دو ماه دوم فیش ها را بهم الحاق کنند و در دو ماه آخر نقد و بررسی و جمع بندی و نتیجه گیری کنند .
برخی از شاگردان بموقع کار انجام می دادند و سر وقت فیش و مطلب جمع آوری می کردند و با وجود گرفتاری شان ، حضوری و تلفنی راهنمایی می گرفتند و تا دفاعیه ، چند بار پایان نامه را مرور می کردیم و نواقصش را برطرف می کردیم .
اما بعضی ها !
می رفتند پی زندگی شان و همه ی کارها روی هم تلنبار می شد . پیغام و پسغام من هم فایده نمی کرد !
دو هفته مانده به دفاعیه ، با یک عالمه فیش درهم و برهم و ناقص و ناجور می آمدند .
من هم هر شب تا صبح می نشستم و اینها را جمع و جور می کردم ، ولی خیلی فایده نداشت ! مطالب ناقص و بی ربط و … بودند !
روز دفاعیه ، من در مقابل ایراد های ارزیاب محترم ، هیچ جوابی نداشتم و خیس عرق می شدم و خودم هم می دانستم پایان نامه او ، جایی برای دفاع ندارد !
وشاگرد هم سر افکنده و خجالت زده !
.
.
حالا فکر می کنم روز قیامت که پرونده شیعیان را نزد پدران معنوی شان می گشایند ، رسول خدا ص و امیر مؤمنان هیچ جایی برای دفاع از من ندارند !
و من هم سرافکنده و خجالت زده !
.
سر افکنده !