#یا_فاطمه_اغیثینی
حمیده می گوید: انگار شوهرم معتاد شده ، توی جیبش مواد پیدا کردم!
طاهره می گوید: اگر کار خدماتی هم باشه، هر جا باشه میرم، خرج دوا درمون شوهرم زیاده!
خانم جعفری می گوید: یه بخاری برای یه خانواده نیازمند میخوام، جایی سراغ ندارید؟
سعیده می گوید: کار طلاقم به مشکل خورده، وکیل ارزون را می شناسید؟
صفورا پیام داده: دیگه چشمهای مادرم نمی بینه ، ولی می تونه نماز استیجاری بخونه، نماز دارید؟
کنار سجاده می نشینم، غصه ی خودم یادم رفته، از عجز خودم دلتنگم.
یاد مدینه سال یازده هجری می افتم …
آن روز که زنان همسایه برای عیادت نزدت آمدند و تو با رنج و غصه به آنان گفتی : اگر علی ع به خلافت می رسید، هرگز مسلمانی دچار غم و اندوه نمی شد!
گریه امانم نمی دهد!
#طرید
@shamimemalakut
آن جا هجده ساله ای
درد میکشد برای دین
واینحا (بعضی )هجده ساله ها
خودشان درداند برای دین
آنجا هجده ساله ای
شبانه دفن میشود تا واژه ی حیارا معنا کند
اینجا(بعضی)هجده ساله ها
شبانه روز عریان می شوند تا خلق کنند واژه هرزگی را…
آنجا هجده ساله ای
سیلی میخورد برای امام زمانش
اینجا(بعضی)هجده ساله ها
خودشان سیلی میزنند به امام زمانشان
چقدر تفاوت است
بین هجده ساله های آنجاو این جا…