3) انشراح صدر داشته باشید :
یکی از دوستانم مرا 5 روز دعوت کرده بود . ایشان خیلی به من احترام می گذلرد و از من خیلی رودروایستی دارد و ….!
یکی از روزها ، همسایگان آن خانم که جلسه هفتگی داشتند ، جلسه خود را به مجلس من پیوند داده بودند و تشریف آورده بودند مجلس من .
من هم بدون اینکه صاحب خانه به من اطلاع دهد ، رفتم دیدم ، چه خبر است ، به به ، مردم روی کله هم نشسته اند .
خوب جمعیت زیاد هم ، سخنران را بر سر ذوق آورد .
تا رفتم پشت میز ، خانم جلسه هفتگی گفت : اجازه می دهید من یک چند کلمه بگویم ؟
من هم به احترام سنش گفتم : بفرمایید ، خواهش می کنم !
هیچی ، خانم غیر از یکساعت خودش ، که حرف زده بود ، یک ساعت هم جای من حرف زد و من هم عین مجسمه روی صندلی خشکم زده بود .
بعد رفتن همه ، صاحبخانه آمد و خیلی عذر خواهی کرد و من بهش گفتم : بهتر بود به من اطلاع می دادید تا نمی آمدم !
البته شاید بنده خدا ترسیده بود که من ناراحت شوم !
نکته : اولاً ناراحت نشوید .
2) به جمعیت زیاد مغرور نشوید .
۳) بعضی حکمتها را شاید متوجه نشوید !