فکر کنم ربطی به گلهای خانه ام و مرغ عشقم و گربه روی پشت بام که تازه زاییده و گنجشکهایی روی درخت حیاط مان که در سرما چیزی پیدا نمی کنند و همسا یه ام و رفتگر کوچه مون و و راننده تاکسی و طلاب مدرسه و همکارانم نداشته باشه ، که من خیلی ناراحتم !
چطور وقتی کسی جای دیگه دعوا کرده ، توی مدرسه سلام شما رو با سردی جواب میده ، می گویی : دلش از چیز دیگه ای پُره ، سر من خالی می کنه !
این یعنی خودت بهتر از همه می دونی که مرزها را باید رعایت کرد ! نه فقط مرز سرزمین ، یا شهر ، یا خیابون ، یا خونه ، یا پارکینگ ! بلکه مرزهای اخلاق رو هم باید رعایت کرد و ناراحتی و غصه های ی شخصی را سر کس دیگه ای تلافی نکرد !
پس برم به گلدونها آب بدم وبه مرغ عشق ، دانه و به گربه ، کمی غذا و به گنجشکها ، خرده نان و به همسایه ، یک سلام گرم و به رفتگر ، خسته نباشی و به راننده ،دستتون درد نکنه و به طلبه ، خیلی عالی نوشتی و به همکارم ، خدا قوت بگم ! بی خیال غصه ها !
این همان اعتدال در رفتار است و شاید همان صراط مستقیمی که هر روز از خدا طلب می کنیم ! یعنی خدایا به من اعتدال در رفتار را عطا کن که مسائل با هم قاطی نکنم و حساب هر چیز جدا نگه دارم !