وقتی قرار باشه . . . دیگه چه فرقی می کنه . . . !
وقتی قرار باشه پای رفتن نداشته باشی ! دیگه چه فرقی می کنه کفشت تازه باشه یا کهنه !
وقتی قرار باشه چشمت جایی نبینه ! دیگه چه فرقی می کنه که تابلوهای روی دیوار کج باشه یا راست باشه !
وقتی قرار باشه کسی به خونه ات نیاد ! دیگه چه فرقی می کنه صبح در قفل کنی و یا شب !
وقتی قرار باشه لباسهاتو که خیاط تازه دوخته نپوشی ! دیگه چه فرقی می کنه به تنت خوش فرم باشه یا نباشه !
وقتی قرار باشه توی خونه ای که می سازی ، ننشینی ! دیگه چه فرقی می کنه چند تا اتاق داشته باشه !
وقتی قرار باشه از اداره اخراجت کنند ! دیگه چه فرقی می کنه مانتو و کفش سر کارت با کلاس باشه یا نباشه !
وقتی قرار باشه زودتر از همه غزل خداحافظی بخونی ! دیگه چه فرقی می کنه خونه به اسمت باشه یا نباشه !
اینا رو برای دوستم نوشتم که مدام پیش من می اومد و از مشکلات زندگیش عجز و لابه می کرد و می گفت : اگه اون جوری بشه من تحمل نمی کنم . اگه اینطوری بشه ، من فلان می کنم و بعد در اثر یک حادثه ناگهانی فوت کرد و همه چیز اون جور شد که دوست نداشت ! فقط اون بیخودی خیلی غصه خورده بود و گریه کرده بود !
شاید هم چون قصد همکاری نداشت ، اینطور شد !
بعضی وقتها ما دلشوره ها و غصه هایی رو تحمل می کنیم که اصلا عمرمون بهش کفاف نخواهد داد ! چون هیچ چیزو نمی دونیم ! ما از قرار ها خبر نداریم !