صدای مادر توی گوشم مانده بود که به پسرش می گفت : اون زهرمار بذار زمینو و بیا سر این فرشو بگیر ! منظورش گوشی همراه بود ! من داشتم فکر می کردم : بچه ها تقصیری ندارند که ! اگه گوشی همراه فقط بالای درخت آنتن می داد و بچه ها باید نردبون می گذاشتند و می رفتند بالای درخت ، تا حرف بزنند ، دیگه مادرها اینقدر عصبانی نبودند !
من توی درس منطق نمره ی خوبی نداشتم ، و نمی دونم این سوال ها درسته یا نه :
1) آیا سهولت باعث بیچارگی بشر امروزی است ؟
2)اگر سهولت بد است ، پس چرا مادرها عاشق جارو برقی و ماشین لباسشویی و ظرفشویی و . . . هستند؟
3) آیا بشر دیروز بخاطر بی بهره بودن از سهولت ، زندگی انسانی تری داشت ؟
4) آیا برای خوب بودن ، باید قید سهولت را زد ؟
5) اگر سهولت خوب است ، چرا همه آرزوی گذشته را دارند ؟
6) آیا سهولت ، بشر را بسوی لذات حیوانی بیشتری سوق می دهد ؟
7) آیا سهولت در کیفر و پاداش اخروی اثر گذار است ؟ آیا دین و شریعت در این مورد سخنی دارد ؟
8) آیا کار باسهولت و بدون سهولت برای خدا فرق دارد ؟
9 ) آیا سهولت طلبی حد و مرزی دارد ؟
10 ) آیا حق انتخاب در باره سهولت داریم و یا هر چیز سهلی را باید انتخاب کنیم ؟
11) چه آدمهایی همیشه دنبال سهولتند؟
12) آیا سهولت در کنار آسایش ، آرامش هم می آورد ؟
13 ) آیا کار سهل و آسان در تکامل معنوی انسان نقشی ندارد ؟
14 ) نظر جامعه شناس ها و روان شناس ها در باره این سوالها چیست ؟
15) سی سال دیگر سرنوشت انسان با این سهولت خواهی چیست ؟
باید سه ماه روی اینا فکر کنم !