مرحوم مادر بزرگم همیشه می گفت : دوست آدم بهش سقّز میده و دشمنش تخمه !
راه خوبی برای شناخت دوست و دشمن است !
تقصیر من چیه ؟ بنده فقط اطلاع رسانی کردم !
|
مرحوم مادر بزرگم همیشه می گفت : دوست آدم بهش سقّز میده و دشمنش تخمه ! راه خوبی برای شناخت دوست و دشمن است ! تقصیر من چیه ؟ بنده فقط اطلاع رسانی کردم ! دوستی انشتین را در شهر خودش با یک پالتو کهنه دید . به او گفت : از شما بعید است که این پالتو کهنه را پوشیده اید ؟ در شأن شما نیست ! انشتین جواب داد : در اینجا همه من را می شناسند ! بار دیگر همان دوست ، او را در شهر دیگری با همان پالتوی کهنه دید و به او گفت : باز که این پالتو کهنه را پوشیده اید ! انشتین جواب داد : اینجا که کسی من را نمی شناسد ! بیخود نبوده که انشتین شده ! او به چیزی عمل کرده که بسیاری از مدعیان فقط لافش را زده اند ! تقوا مثل شن و ماسه نیست که شب دعا کنی و صبح یک کامیون در خانه ی روحت خالی کنند ! تقوا مثل یک فرش ابریشمی است که دانه دانه در گذر زمان ، باید آنرا ببافی ! دانه دانه در خوردن و خوابیدن و حرف زدن و . . .! دانه دانه ی لحظه های زندگیت را باید با یاد حضرت حق گره بزنی ! تقوا به زمان نیازمند است ، مثل بافتن یک فرش دستبافت ابریشمی ! همان زمانی که هر روز ، به هدر می دهی ! خدایا من را از این کابوسهای وحشتناک و اضغاث احلام نجات ببخش ! و بیدارم کن ! رسول خدا ص فرمود : مردم در خوابند ، وقتی می میرند ، بیدار می شوند ! مدت زیادی است که این بار سنگین را تحمل کرده ام ! در همه ی شبها و روزها کمکش کرده ام ! اگر گرسنه بوده یا تشنه ، سیرش کرده ام ! اگر بیمار بوده ، درمانش کرده ام ! اگر ناتوان شده ، یاریش کرده ام ! اگر زخم خورده ، تیمارش کرده ام ! این پرستاری خیلی طولانی شد ! خدایا حالا دیگر از پرستاری این جسمم خسته ام ! کی می رسد که از دستش خلاص گردم ! هر دو خسته شده ایم از همدیگر ! |
|
کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان |