#حسبنا_الله_و_نعم_الوکیل
تا حالا بیشتر از صد بار این واحد برداشتم ، ولی نتونستم پاس کنم و افتادم !
کدوم واحد ؟
واحد درس بندگی :
« فقط به خدا امید داشتن و از مردم نا امید بودن » !
.
موضوع: "بدون موضوع"
اگر دلت برای طواف خانه ی کعبه تنگ شده است ،
اگر دلت می خواهد در طواف عشق ،
سرگردان و بی انتها بگردی و بچرخی ، بیت المعمور را نیت کن و
تسبیحات اربعه را ذکر صبح و شام خود کن !
پس با هم طواف کنیم :
سبحان الله
و الحمد لله
و لا اله الا الله
والله اکبر !
✨در روایت است بیت المعمور خانه ای در آسمان چهارم است که به موازات کعبه قرار دارد و فرشتگان آن را طواف می کنند !
✨ در روایت است که هر ضلع خانه ی کعبه ، یکی از اذکار تسبیحات اربعه است !
هر گاه کسی این تسبیحات را می گوید ، گویا خانه کعبه را طواف کرده است !
.
خدایا تو را از صمیم قلبم می ستایم که راه رسیدن به خودت را آسان قرار دادی !
.
#ای_خدای_یونس
خدایا نه ایمان من مثل حضرت یونس است و نه مشکلاتم به سختی گرفتاری او !
اما من هم مانند او در دو حجاب گرفتار شده ام : هم جهل خودم و هم مشکلات زندگی !
پس :
« لااله الا انت سبحانک انی کنت من الظالمین » می گویم و
منتظر می مانم !
منتظر « فستجبنا له و نجیناه من الغم » !
.
.
یا ام البنین !
دست عقیل درد نکند !
منت سر ما گذاشته که از طایفه بنی کلاب ، تو را جسته است !
چون به عقیل گفته بودند ، بنی کلاب شجاع و قوی هستند !
من عقیل را دوست می دارم ، اولاً بخاطر انتخاب تو و بعد هم بخاطر مسلم پسرش !
اگر تو نبودی ، عباس نبود و فاطمه س ، پسری بنام عباس نداشت و حسین و زینب برادر نداشتند !
و ما شیعیان هم در گرداب بی پناهی گرفتار بودیم با هزاران گره ناگشوده !
و بین الحرمینی هم نبود !
از خیلی وقت پیش که امیرالمؤمنین ع ، دنبال مادری شجاع و نجیب می گشت ، گویا دیده بود که چه گره هایی با شجاعت و نجابت تو گشوده می گردد !
گویا حضرت می دانست که ، عاشورایی می شود و یلی بنام عباس ، پشت و پناه آل الله و شیعیان شود .
و نجابتت آنقدر به مذاق حضرت خوش آمد که وقتی از او خواستی تو را بخاطر حسنین و زینبین ، « فاطمه » صدا نکند ،
تو را « ام البنین » خواند !
نجابت !
نجابت !
همان صدفی که در دامانش هزار هزار درّ و گوهر پروریده !
آری وقتی عباس تو را ، بعد از تولد ، به آغوش امیرالمؤمنین ع دادند ، بجای صورت و پیشانی ، اول دستان او را بوسید !
اول کسی که به دستان عباست بوسه زد ، امام اول بود و نامش علی ع !
و آخرین کس هم امام بود و نامش علی بن الحسین ، که هنگام دفن بدن مطهر عباس ، بر دستانش بوسه زد !
و تو در جواب بوسه امام و اشگ چشمان او ، قنداق عباس را گرفتی و دور سر فرزندان فاطمه س چرخاندی !
آخ که چه لذتی دارد ،
خدمتگزار امام خود باشی !
و فرزندت ، برادر حسین ع !
تو در طول عمرت ، هم همسر شهید بودی و هم مادر شهید و هم خدمتگزار آل عبا !
و چه لذتی دارد فرزند آدم ، باب الحوائج باشد !
چرا باب الحوائج ؟ !
خودت بهتر می دانی که آدم وقتی کاری را بلد باشد ، ولی نتواند عزیزترین کس خود را یاری کند. داغش بدلش می ماند !
و شاید داغ جنگیدن به دل عباست ماند !
و مشک !
و مشک !
و مشک !
نمی دانم چرا امام و مولایت حسین بن علی ، عباست را دنبال آب فرستاد ؟
می گویند به عباست « ابوالقِربه » می گویند ،
یعنی پدر مشک کوچک !
چون وقتی دستان او را قطع کردند ، مشک را مانند فرزند در آغوشش محافظت می کرد تا تیر نخورد !
اما وقتی مشک را تیرباران کردند ، دیگر نه یارای جنگیدن داشت و نه روی برگشتن به خیمه !
حیران شده بود !
و شاید برای همین ، او را « باب الحوائج » خوانده اند ، چون خوب می داند ناامیدی یعنی چی !
مادر قمر منیر بنی هاشم !
ما را دعا کن !
مادران این سرزمین را دعا کن !
همه ی مادران مسلمان را دعا کن که مانند تو ، شرمنده امام خود نباشند !
#مراقبه
اهل دلی می گفت :
اگر می خواهی با دلت خدا را ببینی ،
غیر خدا را با چشم سرت کمتر نگاه کن !
.
