|
|
موضوع: "بدون موضوع"#الا_المودة_فی_القربی در آخرت این دوستی و محبت ، فقط گسترش می یابد و ادامه پیدا می کند ! زهی خیال باطل ! هم بهشت ، هم جهنم! . به پستی دنیا نگاه نکن ، رکن رکین آخرت است ! #والله_خیر_حافظا ازشون مراقبت و محافظت می کنند ، براشون دعا و استغفار می کنند ! بادیگارد نمی خواد که ! #هو_الرزاق همه روزی دست خداست ، برای کس دیگری چاپلوسی نکنیم ! #هو_العزیز عزتی که ما داشتیم ، اینگونه به ذلتی تبدیل شد که اکنون زیر پای شما هستیم !» چند ماهی بود که خواهر زاده جعفرآقا، ازدواج کرده بود و به تهران آمده بود. افطاری که خودش دنگ و فنگ زیاد دارد، چه برسد که بخواهی عروس خانوم را دعوت کنی! آن وقت زحمت به توان دو می شود! سعید آقا بود! من با عجله پرسیدم: پس چرا راه نیفتادید؟! سعید آقا گفت: زندایی جان ! ببخشید ما نمیتونیم افطار بیاییم، ببخشید خیلی شرمنده شدیم! و گوشی قطع کرد! گفتم: نمیدونم که! جعفر آقا گفت: حالا زنگ بزن ! _ ای بابا! چرا اینقدر به زحمت افتادید؟ ما که غریبه نبودیم و …! ولی پدر و مادرم تا موقع رفتن مدام می گفتند : چرا توی زحمت افتادید؟ این همه غذا و میوه و …! ما هم مدام با خنده مرموزی می گفتیم: چه زحمتی! قابل شمارو نداره! اما ته دلمون حال غریبی داشتیم که تا بحال تجربه نکرده بودیم! تلفیقی از حال خائنین و شرمندگان! و من دقیقاً متوجه نشدم که ثواب این افطاری چطور محاسبه شد! و همه ی مادرها غیر از این، از خدا چی میخوان! این به اون در! |
 |
| کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان |
