#لبیک_یا_حسین_یعنی_رعایت_حق_الناس
۸ ) علی بن حمزه ، از اصحاب امام صادق ع می گوید :
دوستی داشتم که کاتب دیوان بنی امیه بود ، او به من گفت : از امام صادق ع برای من وقت ملاقات بگیر .
وقتی با او نزد امام رفتیم ، به امام عرض کرد :
فدایتان شوم ! من در دیوان این قوم ، کاتب هستم و مال فراوانی از دنیایشان نصیب من شده است و نپرسیده ام که آن اموال از کجا آمده است !
امام فرمود : اگر بنی امیه ، کسانی را که برایشان بنویسند و خراج جمع کنند یا بجنگند و در جماعتشان حاضر باشند ، نداشتند ، حق ما را غصب نمی کردند و اگر مردم آنان را با آنچه در دستشان است ، رها کنند ، چیزی جز آنچه که در دستشان است ، نمی یابند !
جوان عرض کرد : فدایتان شوم ! آیا راه خروجی برای من هست ؟
امام فرمود : اگر بگویم ، عمل می کنی ؟
جوان گفت : آری !
امام فرمود : از همه آنچه در دیوان آنها بدست آوردی ، خارج شو . اگر صاحب مالی را می شناسی ، به او باز گردان و اگر نمی شناسی ، صدقه بده و من برای تو در نزد خدا ، بهشت را ضمانت می کنم !
راوی می گوید : جوان مدتی سرش را پایین انداخت و بعد سرش را بلند کرد و گفت : انجام می دهم !
علی بن حمزه می گوید : جوان با ما به کوفه برگشت و از هر چه داشت ، خارج شد و حتی در مورد لباسی که به تن داشت ، طبق دستور امام رفتار کرد !
ما دوستان چیزی روی هم گذاشتیم و لباسی برای او خریدیم و پولی برای مخارج زندگی به او دادیم !
چند ماهی طول نکشید که مریض شد . به عیادتش رفتیم و او در حالت احتضار بود . چشمش را باز کرد و به من گفت : علی ! بخدا قسم ، دوست شما ( امام صادق ع) به وعده ی شان وفا کردند !
پس از مرگ او ، خدمت امام رسیدم ، تا نظر حضرت به من افتاد ، فرمود : ای علی ! بخدا قسم ، به وعده ی مان نسبت به دوستت عمل کردیم !
(کافی ، ج ۵ ، ص ۱۰۶)
@shamimemalakut