خداوند ان شاالله داعش را ریشه کن کند ،
چندین سال پیش ، برای زیارت به سوریه رفته بودم . در حرم حضرت رقیه کنار دیوار نشسته بودم و جمعیت مدام از جلوی من رد می شد .
خانم جوانی که با آرایش حرم آمده بود ، کیف سامسونت بزرگی را محکم با دو دست چنان چسبیده بود که ، توجه همه را به خود جلب می کرد .
وقتی جلوی من ایستاد ، کیف جلوی صورت من قرار گرفت . متوجه شدم که یک خط نازک روی کیف کشیده شده ، مانند برش تیغ !
اهسته صدا کردم نشنید ، بعد با دست چادرش را تکان دادم و گفتم : خانوم ، خانوم !
با عصبانیت گفت : چیه ؟
گفتم : مثل اینکه کیفتون زدند !
نیشخندی زد ، و کیفش نگاه کرد ، کمی که دقیق شد ، وحشت زده کیف را باز کرد ، کیف خالی بود ، دو دستی به سرش زد و داد و بیداد کرد !
خیلی ها هم فکر می کنند چمدان آخرتشان پر است ، ولی با عجب ، غرور ، منت گذاری و … همه ی اعمالشان را حبط و نابود کرده اند !
.