کتاب را ورق می زنم .
عنوان مطلب این است :
نقش زنان در تحولات اجتماعی
... « مهد علیا مادر ناصرالدین شاه قاجار ، یکی از مؤثرترین زنان در حکومت ایران بود که فتنه انگیزی های او به قتل امیر کبیر انجامید .» ۱
کتاب را می بندم .
یاد م می افتد که بعد از سخنرانی در حسینیه خانم میانسالی که گرفتاری از قیافه اش می بارید ، من را به گوشه ای کشید و بعد از آنکه مطمئن شد کسی به ما نزدیک نیست ، با نگرانی گفت : من شوهرم خیلی وقته فوت کرده و با آبرومندی بچه هایم را بزرگ کرده ام . پسرم به هر کاری دست می زند ، جور در نمی آید ، حالا می گوید می خواهم یواشکی از ایران بروم ، یه جایی هست که به آدم خانه مجانی می دهند ، کار می دهند ، حقوق خوبی می دهند .
خانوم ! من می دونم اونجایی که میخواد بره از خدا بی خبرند ، من که با مال حلال اینا رو بزرگ کردم ، حالا گناه این به گردن منه ؟
دستانش را نگاه کردم ، زمخت بود و درد آرتروز از مفاصل انگشتانش پیدا ….
یاد حرف استادی افتادم که می گفت : تحقیق کرده اند که اگر امیر کبیر نمی کشتند ، ایران هفتاد برابر ژاپن پیشرفت کرده بود !
رد پای شیطانی مهد علیا ، در همه ی جامعه ما هست !
روز قیامت ، دادگاه مهد علیا ، باید خیلی بزرگ باشه تا برای همه ایرانی ها جا بشه !
۱. یدالله شکری ، عالم آرای صفوی ، ص ۲۱