یکی از زنهای بهائی مسلمان شده بود، او را نزدِ یکی از مراجع بردند، آقا از او پرسید: چه چیزی باعث شد که تو مسلمان شدی؟
گفت: یک لحظه، لطف خدا!
تا گفت یک لحظه، لطف خدا، آن مرجع پیرمرد بزرگوار آن قَدَر گریه کرد که نتوانست خودش را نگه دارد. یک لحظه لطف خدا باشد، که دنیا در نزد انسان، هیچی باشد !
استاد قرائتی
@shamimemalakut
« صدر الحکماء» پزشک معروف سال های قبل تعریف می کرد:« چهل سال قبل، مریضی را به مطب من آوردند. بیماری او بسیار سخت بود. مرض های گوناگونی داشت. قلب و معده و کبد و کلیه هایش همگی خراب و فاسد شده بودند. من می دانستم که درمان فایده ای ندارد و بیماری او قابل علاج نمی باشد و هیچ دارویی مناسب حال او نیست.
به همین دلیل به همراهان بیمار گفتم:« او را به خانه برگردانید. زیرا درد وی درمان ندارد.» همراهان بیمار اصرار کردند و گفتند:« شما دوا بده، کاری نداشته باش که خوب می شود یا نه.»
من گفتم:« بیهوده پولتان را هدر ندهید، زیرا او درمان شدنی نیست. مگر این که خداوند لطفی فرماید و او را معالجه نماید.»
پرستاری که همراه بیمار بود، گفت:« تو که چیزی سرت نمی شود، چرا مطب باز کرده ای؟!» من گفتم:« شفا به دست خداوند است و ما فقط وسیله هستیم.»
آن ها اصرار کردند و من که ناراحت شده بودم، گفتم: به او یونجه بدهید بخورد، شاید حالش خوب شود!»
چند روز گذشت، یک روز دیدم که مقدار زیادی روغن و پنیر و شیر و کره و گوسفند به مطب آوردند، پرسیدم:« این ها برای چیست؟»
گفتند:« همان مریضی که دردش بی درمان بود، چند روز به او یونجه دادیم، حالش خوب شد!»
من به راستی متحیّر شدم از قدرت نمایی خداوند و برایم ثابت شد که شفا دهنده ی حقیقی فقط خداوند است و بس.
داستان های شهید دستغیب
@shamimemalakut
یک شخصی گناهکار بود و توبه کرده بود به نزدیک صاحب دلی رفت. و به او گفت: تو می گویی که خدا من را می بخشد؟
صاحب دل گفت: ای بی نوا شک می کنی که خدا تو را می بخشد، تو که با پای خودت آمدی. این خدا، خدایی است که دنبال فرارکرده ها می فرستد. آنوقت، تو را نمی بخشد!؟
استاد فاطمی نیا
@shamimemalakut
یکی از طبیعیّون را با مرد فاضل و دانشمند صالحی مناظره درگرفت و می گفت: آنچه در عالم وجود دارد از اثر ماده و طبیعت است.
عالِم گفت: برگ درخت توت در همه جا یک طبیعت و یک خاصیّت دارد، چطور است که اگر کرم پیله بخورد، ابریشم از او بوجود آید و اگر زنبور از آن تغذیه کند، عسل و اگر آهوی تتاری بخورد، در نهاد او مشک گردد و اگر گوسفندی بخورد، سرگین افتد. پس از این قرار معلوم می شود این اثرات از خالق است و بس.
منبع: مجموعه ماهنامه پاسدار اسلام،
سال10،ش118
@shamimemalakut
یکی از محترمین تهران به زیارت مؤسّس حوزه علمیه قم حضرت آیت الله حائری ره رفته بود، پیر مرد صورتش را تراشیده بود.
وقتی خدمت آقا رسید، آقا پس از آنکه صورتش را بوسید فرمود: اگر به من علاقه دارید از این به بعد جای بوسه ی مرا نتراشید!
آن مرد گفت: چشم آقا.
خاطرات قرائتی-بهشتی
@shamimemalakut