|
|
تازگی ها مد شده است کلید نشان دادن! درست ده روز بعد از عروسی پدر داماد به سختی بیمار شد و جراحی کرد و در همان خانه ای که کلیدش را نشان دادند، دو ماه زمینگیر شد و خوابید و تا بحال هم سرپا نشده است! @shamimemalakut در سالن جلویم را گرفت و من را به گوشه ای کشید و خیلی محترمانه گفت: استاد ! اگر از شما می خواهیم خلاصه و اهم دروس را برای ما بنویسید چون اینطوری متن کتاب آسان می شود و ما بهتر می توانیم امتحان بدهیم و … راستی در قیامت صف این سوال کنندگان کجاست؟ @shamimemalakut #شبکه_طلاب
برای اینکه مبادا کسی بهم نامه ای جهت مشاوره داده باشد ، به کوثرنت سر می زنم، وگرنه بیشتر مطالب تکراری است و خالی از جد و جهد طلبگی! حتی در گروه های اساتید خبری نیست. شبکه خالی است ! خالی از شب بیداریها برای تفقه دینی! خالی از سوال های علمی و پژوهشی! خالی از پاسخ به شبهات دینی که مثل گرز گران هر روز بر سر جوانان می کوبند! بیشتر اینکه شبکه علمی پژوهشی باشد، گالری کوثرنت است! و اغلب مطالب تکراری! ?️?️?️و حالا… متنی را نگاه می کنم ، ارسال کننده با چه ذوقی و شوقی ارسال کرده است! انگار امروز آسمان سوراخ شده و این متن داخل گوشی اش افتاده! خیلی خوشحال است! می خواهم زیر مطلب بنویسم : عزیزم این متن تکراری است، مال دو سال پیش است! اما درنگ می کنم! شاید او تازه دیده و مثل بقیه در فضای مجازی یللی و تللی نمی کرده! شاید تازه گوشی هوشمند خریده! شاید تازه عضو شبکه کوثر نت طلاب شده! شاید تازه از روستا به شهر آمده! شاید جزو ساده لوحانی است که وعده داده اند بهشت از آنها مشحون است! بی خیال تذکر می شوم! با خودم می گویم بگذار خوش باشد! یاد خودم می افتم: وقتی برای چندر غاز اضافه حقوق ذوق می کنم، در حالی که این پولِ واکس کفش حقوق بگیر نجومی است! وقتی برای یه قرمه سبزی شعر می سرایم، در حالی که اختلاس کنندگان چیزهایی می خورند که تا بحال در تخیلم نگنجیده است و مثل تفکر در ذات الهی، قادر به چینش آن در مغزم نبوده ام! وقتی امروز چند تا جزقران می خوانم و نماز جعفر طیار و خیال می کنم الآن است که به من وحی شود! وقتی یک کتاب سخت علمی را در عرض چند روز تمام می کنم و خیال می کنم الآن در قله قاف در حال نصب پرچمم هستم! و چه خنده دارم برای حقوق بگیران ، و برای اختلاس کنندگان، و برای عباد و زهاد که هر شب نماز ۱۰۰۰ رکعتی را زیر پای خدا فرش می کنند، و برای فقها و مجتهدین که هر روز یک کتاب می نویسند نه اینکه بخوانند! دلم برای خودم می سوزد! برای جهالتم! خدایا ! مرا هم قبول کن، همینطور که ذره و ناچیزم! می دانم اندازه ام خیلی کوچک است، می دانم بندگانی داری که من پیش آنها نه انسان حیّ که جزو جمادات هستم! کالای من را هم بخر ، می دانم که از این رنگ و رفته ها، زیاد در زیرزمین خانه ات افتاده! ای کسی که فضلت بر همه چیز سایه افکنده است! بگذارمن هم فکر کنم کاری برای تو انجام داده ام! #طرید @shamimemalakut #المراقبه
داخل عطاری می شوم. فروشنده پشت پیشخوان است. او را نمی بینم. با صدای بلند می گویم : آقا میخک دارید؟ سرش را بلند می کند، در گوشش هدفون است. می گوید: بله . از صندلی که بلند که می شود زنجیر طلایش بهم دهن کجی می کند! مردد می شوم. میخک را در نایلون ریخته، روی ترازو می گذارد. می گویم: از ده هزار تومن بیشتر نشود. میخک کمی بیش از ده تومن است با دستش از میخک بر می دارد، ناخن های بلند و کثیفش حالم را بد می کند. مثل غارت شده ها مأیوس و نا امید، میخک را بر می دارم و راهی نانوایی می شوم. کسی نیست. می ایستم تا نان از تنور درآید. نانوا ها به زبان محلی با هم شوخی ناجوری می کنند. مستاصل نان ها را بر می دارم. یاد حاج غفار می افتم که می گفت : قدیم همه نانوا ها و قصاب ها و … با بسم الله کرکره مغازه را بالا می دادند و وضویشان ترک نمی شد! اما حالا دستهای بی غسل و وضو در چرخه زندگیمان در گردش است. دستهایی که طهارت ندارند. دلم می خواهد برای در آخرالزمان بودنم زار بزنم!
#طرید @shamimemalakut #المراقبه
امروز برای ” زندگان” نتوانستم کاری انجام بدهم و گره ای از کارشان باز کنم. قران را باز می کنم تا سوره ای را برای اموات تلاوت کنم و آنها را خوشحال کنم! چقدر راحت می شود خوشحالشان کرد! #طرید @shamimemalakut |
 |
| کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان |
