درد دختر پیامبر ص چنان آسمان را تیره و تار کرد که ،
غصه ی دستهای بسته ات را فراموش کردیم!
آن دستهای خیبری ات را!
آن دستهایی که لقمه در دهان فقرا می گذاشت!
و اشک چشم یتیمان را پاک می کرد!
آن دستهایی که ساقی کوثر است!
@shamimemalakut
|
درد دختر پیامبر ص چنان آسمان را تیره و تار کرد که ، غصه ی دستهای بسته ات را فراموش کردیم! آن دستهای خیبری ات را! آن دستهایی که لقمه در دهان فقرا می گذاشت! و اشک چشم یتیمان را پاک می کرد! آن دستهایی که ساقی کوثر است! @shamimemalakut #فاطمیه مادرِ شاگردم زهرا ،چند روزی است که فوت کرده . خدا رحمتش کنه، چند ماه پیش هم پدر زهرا فوت کرده بود! همه رفتیم برای تسلیت و سر سلامتی. به همه دوستاش سپردم قرار بذارن و هر کدوم یک روز حالش را بپرسند. به بهاره هم سفارش کردم که سر زدن به زهرا را در اولویت بذاره. خودم که نمی تونم سر بزنم ولی هر وقت یادم می افته دعا می کنم :خدایا بهش صبر بده، کمک کن خانواده اش را حمایت روحی و عاطفی کنه، خدایا این مصیبت را ذخیره قیامتشان قرار بده و شادمانی را جایگزین غم هایشان کن تا قلبشان التیام بگیرد. یک زهرای دیگری هم عزادار پدرش بود!…. دست حسنین را می گرفت و با بدن دردمند، در بیت الاحزان در سایه درختی گریه می کرد! درخت را قطع کردند! همسایه ها به امیرالمومنین ع پیام دادند که به زهرا س بگو یا شب گریه کند یا روز! یعنی دختر پیامبر ص، دوست و همسایه نداشت؟! پس بنی هاشم کجا بودند؟! آقای فاطمی نیا می فرمود: وقتی به یکی از لات های داش مشدی تهران، قصه حضرت زهرا س را گفته بودند، با تعجب پرسیده بود: یعنی مدینه یه لات نداشت که جلوی این ظلم را بگیرد؟! نمی دونم چرا برای ما اینقدر غربت خانوم سخت و مبهم است؟! #طرید @shamimemalakut #شهیدان_زنده_اند_الله_اکبر #بخون_غلتیده_اند_الله_اکبر
محمد ابراهیم ما 20 ساله بود و سرباز نیرو هوایی که پس از کسب تکلیف از امام خمینی از پادگان گریخت و روز ۲۲ بهمن ۵۷ هنگام تسخیر صدا و سیما به شهادت رسید.
وقتی او را غریبانه دفن کرده بودند، بعد از چندین روز مزارش را در بهشت زهرا پیدا کردیم!
مادر بزرگم هر سال در روز ۲۲ بهمن ماه برای محمد ابراهیم در بهشت زهرا سالگرد می گرفت و اکنون ما بجای مادربزرگ یادش را گرامی می داریم.
سال گذشته که در ۲۲ بهمن کنار مزار محمد ابراهیم بودیم، متوجه شدیم ردیف بالایی او مردی را تازه دفن کرده اند. ( چون ۳۰ سال گذشته است.) دخترش بشدت مضطرب بود وگریه می کرد. وقتی آرام گرفت نزد ما آمد و سرصحبت را باز کرد.
دختر آن مرد می گفت : وقتی پدرم را چند روز پیش اینجا دفن کردیم، من خیلی ناراحت بودم . پدرم را خواب دیدم که جوان بلند بالایی نزد اوست. آن جوان به من گفت : من محمد ابراهیم هستم، همسایه پدرتان ، از او مراقبت می کنم، نگران نباشید!
دخترِمرد می گفت : بهشت زهرا آمدم و اطراف مزار پدرم را گشتم، وبعد دیدم شهید شما همان جوان بوده است.
داغ دلمان از دوری محمد ابراهیم باز تازه شد! #طرید @shamimemalakut #فاطمیه دست نعمت خوبی است! البته اگر برای رها شدنش، با غلاف آن را نشکنند! اگر بتوانی جلوی هجوم مدعیان را با آنها بگیری! اگر بتوانی با آن قنوت بگیری! اگر بتوانی با آن ، اشک از چهره اول مظلوم پاک کنی! اگر بتوانی برای آخرین بار برای فرزندانت نان بپزی! اگر برای بیعت اجباری، آنها را نبسته باشند! اگر از بدنت جدا نیفتاده باشد! اگر بتوانی موقع افتادن از اسب ، سپر صورتت کنی! اگر بتوانی با آن آب به خیمه ها برسانی! اگر انگشتش را با انگشترش نبرده باشند! ما از دستها خاطره های زیادی داریم! باشد به وقتش ! #طرید @shamimemalakut در روایات آمده: ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﻧﺰﻭﻝ ﺁﻳﻪ تطهیر، ﭘﻴﺎﻣﺒﺮ ﺹ ﻣﺪﺕ ﺷﺶ ﻣﺎﻩ( یا نه ماه) ، ﻫﻨﮕﺎﻣﻰ ﻛﻪ ﺑﺮﺍﻯ ﻧﻤﺎﺯ ﺻﺒﺢ ﺍﺯ ﻛﻨﺎﺭ ﺧﺎﻧﻪ ﻓﺎﻃﻤﻪ س ﻣﻰ ﮔﺬﺷﺖ ﺻﺪﺍ ﻣﻰ ﺯﺩ: ﺍﻟﺼﻠﺎﺓ ﻳﺎ ﺍﻫﻞ ﺍﻟﺒﻴﺖ! ﺇِﻧَّﻤﺎ ﻳُﺮِﻳﺪُ ﺍﻟﻠَّﻪُ ﻟِﻴُﺬْﻫِﺐَ ﻋَﻨْﻜُﻢُ ﺍﻟﺮِّﺟْﺲَ ﺃَﻫْﻞَ ﺍﻟْﺒَﻴْﺖِ ﻭَ ﻳُﻄَﻬِّﺮَﻛُﻢْ ﺗَﻄْﻬِﻴﺮﺍً: ” ﻫﻨﮕﺎم ﻧﻤﺎﺯ ﺍﺳﺖ ﺍﻯ ﺍﻫﻞ ﺑﻴﺖ!، ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ ﻣﻰ ﺧﻮﺍﻫﺪ ﭘﻠﻴﺪﻯ ﺭﺍ ﺍﺯ ﺷﻤﺎ ﺍﻫﻞ ﺑﻴﺖ ﺩﻭﺭ ﻛﻨﺪ ﻭ ﺷﻤﺎ ﺭﺍ ﭘﺎﻙ ﺳﺎﺯﺩ". ﺍﻳﻦ ﻧﻜﺘﻪ ﻗﺎﺑﻞ ﺗﻮﺟﻪ ﺍﺳﺖ ﻛﻪ ﺗﻜﺮﺍﺭ ﺍﻳﻦ ﻣﺴﺎﻟﻪ ﺩﺭ ﻣﺪﺕ ﺷﺶ ﻳﺎ ﻫﺸﺖ ﻳﺎ ﻧﻪ ﻣﺎﻩ ﺑﻪ ﻃﻮﺭ ﻣﺪﺍﻭم ﺩﺭ ﻛﻨﺎﺭ ﺧﺎﻧﻪ ﻓﺎﻃﻤﻪ ﻉ ﺑﺮﺍﻯ ﺍﻳﻦ ﺍﺳﺖ ﻛﻪ ﻣﻄﻠﺐ ﺭﺍ ﻛﺎﻣﻠﺎ ﻣﺸﺨﺺ ﻛﻨﺪ ﺗﺎ ﺩﺭ ﺁﻳﻨﺪﻩ ﺗﺮﺩﻳﺪﻯ ﺑﺮﺍﻯ ﻫﻴﭽﻜﺲ ﺑﺎﻗﻰ ﻧﻤﺎﻧﺪ ﻛﻪ ﺍﻳﻦ ﺁﻳﻪ ﺗﻨﻬﺎ ﺩﺭ ﺷﺎﻥ ﺍﻳﻦ ﮔﺮﻭﻩ ﻧﺎﺯﻝ ﺷﺪﻩ ﺍﺳﺖ ﺑﻪ ﺧﺼﻮﺹ ﺍﻳﻨﻜﻪ ﺗﻨﻬﺎ ﺧﺎﻧﻪ ﺍﻯ ﻛﻪ ﺩﺭ ﻭﺭﻭﺩﻯ ﺁﻥ ﺩﺭ ﻣﺴﺠﺪ ﭘﻴﺎﻣﺒﺮ ﺹ ﺑﺎﺯ ﻣﻰ ﺷﺪ، ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﺁﻧﻜﻪ ﺩﺳﺘﻮﺭ ﺩﺍﺩ ﺩﺭﻫﺎﻯ ﺧﺎﻧﻪ ﻫﺎﻯ ﺩﻳﮕﺮﺍﻥ ﺑﻪ ﺳﻮﻯ ﻣﺴﺠﺪ ﺑﺴﺘﻪ ﺷﻮﺩ ﺩﺭ ﺧﺎﻧﻪ ﻓﺎﻃﻤﻪ ﺑﻮﺩ! شرح سفارشات پیامبر ص را ستمگران با میخ در به سینه زهرا س نوشته اند! #سلام_حضرت_مادر |
|
کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان |