#المراقبه
پادشاهی به بیماری افسردگی مبتلا شد. شاه گفت: نصف قلمرو پادشاهی ام را به کسی می دهم که بتواند مرا معالجه کند!
تمام افراد دانا دور هم جمع شدند تا ببینند چطور می شود شاه را معالجه کرد، اما هیچ کدام راهی پیدا نکردند، تنها یکی از مردان دانا گفت: اگر یک آدم خوشبخت پیدا کنید و پیراهنش را بردارید و تن شاه کنید شاه معالجه می شود!
شاه برای پیدا کردن یک آدم خوشبخت به هر جا که می شد پیک فرستاد، آنها در سراسر مملکت سفر کردند ،ولی نتوانستند فرد خوشبختی را پیدا کنند که از زندگیش راضی باشد!
یک شب پسر شاه از کنار کلبه محقرانه ای رد می شد که صدای شخصی را شنید که میگفت: شکر خدا که کارم را تمام کردم ، سیر و پر غذا خوردم و می توانم دراز بکشم و بخوابم، من دیگر چه چیزی کم دارم؟!
پسر شاه خوشحال شد و دستور داد که پیراهن مرد را بگیرند و نزد شاه بیاورند . سربازان برای آوردن پیراهن مرد داخل کلبه بیرون رفتند، اما آن مرد خوشبخت آن قدر فقیر بود که پیراهن نداشت!
@shamimemalakut