​#شب_قدر
قبلا یه چند سالی مسئول امور بانوان مسجد جامع بودم و بخاطر اینکه مسجد جامع ما خیلی استراتژیک است و بویژه در انتخابات، از پایه های ثابت خبر صدا وسیماست، لذا در مراسم شبهای قدر، جمعیت چند هزار نفری در آن حضور پیدا می کنند و البته با جوانان خاص و مشهورش!

به همین دلیل در شبهای قدر کارها و مسئولیت ها را با بانوان تقسیم می کردیم و هر گروه را ویژه کاری خاص و کاری که خودم با دوستم عهده دار می شدم ،  ایستادن در درب ورودی بانوان برای کنترل جوانها به بهانه ی دادن نایلکس برای کفش ها بود و به دلایل زیادی نمیخواستم دختران جوان بسیجی ، این مسئولیت را عهده دار شوند!

لذا ذکر من و دوستم در این شبها تا به سحر این بود : عزیزم شالت سرت کن، خانمم گوشیت خاموش کن، پسرم جلوی در ازدحام نکن، دختر گلم، قاطی آقایان نشو و … تا آنجا که مراسم تمام می شد و ما نه دعایی خوانده بودیم و نه قرآنی به سر گرفته بودیم.

اون سال با دوستم نجوا کردیم که ما همیشه شب قدر اینقدر دعا می خوندیم و ذکر و مناجات می کردیم ، روزگارمون این بوده، حالا ببین امسال چه شود!!

و اون سال ما هر دو بعد از سالها ثبت نام،  اتفاقی به حج مشرف شدیم!

اینو گفتم که از رحمت الهی ناامید نباشیم!

#طرید

@shamimemalakut

​#المراقبه
بخاطر ضعف چشمم، مجبور شدم مجددا به چشم پزشک مراجعه کنم. بعد از پرس و جو پزشک متخصصی را پیدا کرده و وقت گرفتم.
وقتی به مطب مراجعه کردم،  پر از جمعیت بود.  چند نفر با چشمان پانسمان شده آمده بودند. افراد سالمند هم زیاد بودند. در و دیوار مطب هم پر بود از عکس های قبل و بعد عملِ افرادی که دکتر عمل کرده بود. 

کمی خجالت زده شدم!
 وقتی  که برای معاینه پشت دستگاه قرار گرفتم. دکتر در حالی که با یک مریض دیگر سر هزینه عمل چانه می زد و از طرفی به دستیارش می گفت برای فلانی، این دارو را بنویس، چشم من را با عجله معاینه کرد. وقتی به او گفتم آقای دکتر صبح ها هم چشم اینطور می شود و … او با بی اعتنایی از روی صندلی بلند شد و گفت: خانم! من اینجا هر روز ده نفر را عمل می کنم، شما هم برای خودت کار پیدا کرده ای! برو پی زندگیت و من بیشتر خجالت زده شدم!

برای اولین بار آرزو کردم که کاش کور بودم تا دکتر چشمم را درست معاینه می کرد!!

سلانه سلانه، از مطب بیرون آمدم!

با خودم گفتم: خوب که خدا مثل این آقای دکتر نیست! وگرنه وقتی مردم حاجات کوچک خود را درِ خانه ی او می بردند، خدا می گفت: هر روز هزار تا بیمار صعب الاعلاج پیش من می آیند، شما هم برای خود حاجت پیدا کردید؟ پاشید بروید پی زندگیتان!
با خودم فراز ۳۰ دعای جوشن کبیر را زمزمه می کنم: 
يَا عَاصِمَ مَنِ اسْتَعْصَمَهُ  

يَا رَاحِمَ مَنِ اسْتَرْحَمَهُ 

يَا غَافِرَ مَنِ اسْتَغْفَرَهُ 

يَا نَاصِرَ مَنِ اسْتَنْصَرَهُ 

يَا حَافِظَ مَنِ اسْتَحْفَظَهُ

يَا مُكْرِمَ مَنِ اسْتَكْرَمَهُ 

يَا مُرْشِدَ مَنِ اسْتَرْشَدَهُ

يَا صَرِيخَ مَنِ اسْتَصْرَخَهُ 

يَا مُعِينَ مَنِ اسْتَعَانَهُ 

يَا مُغِيثَ مَنِ اسْتَغَاثَهُ 
خدای مهربانم !هر کسی صدات کنه جوابش میدی! 

#طرید

@shamimemalakut

​#شب_قدر ۲۰
با اینکه حیدر آقا اهل خدا بود ولی معلوم نشد چی شد  یکدفعه ورشکست شد!

خیلی در مخمصه افتاد، آبرویش در خطر قرار گرفت !

 تا اینکه یک خیّری همه اجناس او را، ولو بنجل ها به قیمت روز خریداری کرد تاحیدر آقا روی پایش بایستد!
خدایا ! 

من هم از تمام دنیا یک زمین بایر دارم که از قیمت و ارزش افتاده، چشم انتظارم که امشب اینو از من بخری و از ورشکستگی نجاتم دهی! زمین دل شکسته ام را  !!!
#طرید 

@shamimemalakut

​#شب_قدر ۱۹
می خواهم بین شان آشتی دهم !

هر کدام می گویند :  اول او باید پیش دستی کند و معذرت خواهی کند !
ای خدای مهربان که با حلول ماه رمضان ،

در آشتی کردن با بنده ات پیش دستی کردی !

با بنده ی سراپا تقصیرت !

با مغفرت و آمرزش، منت بر من بگذار و مرا ببخش، ای آنکه در معامله با بندگانت ، سودی نمی بری و هرگز به پاداش برابر اکتفا نمی کنی!
#طرید

@shamimemalakut

​#شب_قدر ۱۸
« وقتی حضرت موسی ع در میقات شیطان را دید، تعجب کرد و پرسید: تو به فریب منِ موسی در میقات هم طمع داری؟!

شیطان جواب داد: من که پدرت آدم را در بهشت فریب داده ام …!»
شیطان نه  میقات و مسجد و محراب و حوزه و روضه می شناسد، نه جمعه و تعطیلی ، هر جا دستش برسد، خنجر خود را از پشت فرو می کند!
اتفاقا  افتخار می کند که انسان مومن  در این مکانهای مقدس سرنگون کند!
برای آخرین شب قدرمان ، صدقه بدهیم!!
#طرید

@shamimemalakut