#امام_رضا ۳
#اخلاق_رضوی
.
موسی بن سیار می گوید: با امام رضا ع در مکانی مشرف بر باغهای طوس بودیم، صدایی را شنیدیم و به دنبال صدا رفتیم . جنازه ای را دیدیم که تشیع می شد . به همراه آنها حرکت کردیم، سپس امام ع رو به من کردند و فرمودند: « ای موسی بن سیار! کسی که جنازه دوستی از دوستان مارا تشیع کند، او از گناهانش رهایی می یابد و مانند روزی که از مادر متولد شده هیچ گناهی برایش نخواهد بود .»
هنگامی که جنازه به کناره قبر رسید، رو به مردم کرد و آنان را به کناری دعوت کرد، دست بر سینه آن جنازه گذاشت و سپس فرمود: «ای فلانی، پسر فلانی! بهشت بر تو بشارت باد، که بعد از این ساعت بر تو ترسی نیست .»
به امام عرض کردم: « فدایت شوم، آیا این مرد را می شناسی؟ به خدا قسم این سرزمینی است که قبل از امروز بر آن قدم ننهاده اید .»
امام ع فرمودند: « ای موسی! آیا نمی دانی که اعمال شیعیان ما هر صبح و شام بر ما ائمه عرضه می شود . اگر در اعمال آنها تقصیر و کوتاهی باشد، از خدای متعال برای صاحبش طلب بخشش می کنیم و اگر در اعمال آنها علو و ارتقاء باشد، از خداوند برای صاحبانش طلب شکر (و پاداش) می نمائیم !»
@shamimemalakut
#امام_رضا ۲
#اخلاق_رضوی
.
مردی از اهالی بلخ می گوید:در سفر خراسان با امام رضا علیه السلام همراه بودم، روزی سفره گسترده بودند و امام همه ی خدمتگزاران و غلامان، حتی سیاهان را بر آن سفره نشاند تا همراه او غذا بخورند.
من به امام عرض کردم:فدایتان شوم. بهتر است اینان بر سفره ای جداگانه بنشینند. فرمود: ساکت باش، پروردگار همه یکی است، پدر و مادر همه یکی است، و پاداش هم به اعمال است.
«یاسر» خادم امام می گوید:امام رضا علیه السلام به ما فرموده بود، اگر بالای سرتان ایستادم (و شما را برای کاری طلبیدم) و شما به غذا خوردن مشغول بودید، برنخیزید تا غذایتان تمام شود!
بهمین جهت بسیار اتفاق می افتاد که امام ما را صدا می کرد، و در پاسخ او می گفتند به غذا خوردن مشغولند، و آن گرامی می فرمود بگذارید غذایشان تمام شود.
@shamimemalakut
#امام_رضا ۱
#اخلاق_رضوی
«سلیمان جعفری» از یاران امام رضا علیه السلام می گوید: … همراه امام به خانه ی او رفتم، هنگام غروب بود، غلامان حضرت مشغول بنائی بودند. امام در میان آنها غریبه یی دید، حضرت پرسید: این کیست؟
عرض کردند:به ما کمک می کند و به او چیزی خواهیم داد.
فرمود: مزدش را تعیین کرده اید؟
گفتند: نه!هر چه بدهیم می پذیرد.
امام بر آشفت و خشمگین شد.
فرمود: « من بارها به اینها گفته ام که هیچکس را برای کاری نیاورید مگر آنکه قبلا مزدش را تعیین کنید و قرار داد ببندید. کسی که بدون قرار داد و تعیین مزد کاری انجام دهد اگر سه برابر مزدش را بدهی باز گمان می کند مزدش را کم داده یی، ولی اگر قرار داد ببندی و به مقدار معین شده بپردازی از تو خشنود خواهد بود که طبق قرار عمل کرده یی، و در اینصورت اگر بیش از مقدار بدهی هر چند کم و ناچیز باشد می فهمد که بیشتر پرداخته یی و سپاسگزار خواهد بود.»
@shamimemalakut