#میلاد_امام_موسی_کاظم
#مناظرات
گفتگوی امام کاظم با راهب
راهب پرسید : چگونه درخت طوبی ریشهاش در خانه عیسی و به گفته شما در خانه محمد و شاخههایش در تمام خانههاست.
امام کاظم ع فرمود : مانند خورشید است که نورش تمام مکانها را فرا میگیرد، با اینکه خودش در آسمان است.
راهب : چگونه میوهها و غذاهای بهشتی نه تمام میشود و نه کم میگردد؟
امام کاظم ع : مانند [شعله] چراغ است که هر اندازه چراغهای دیگر را با آن روشن کنند، نور آن کم نمیشود.
راهب : بهشتیان چه میخورند در بهشت که نه ادرار میکنند و نه غائط؟
امام کاظم ع : بچه در رحم مادر چگونه تغذیه میکند که نه بول میکند و نه غائط؟
راهب : اهل بهشت خدمتکارانی دارند که برای آنها هر چه میل داشته باشند میآورند بدون اینکه آنان دستوری دهند!؟
امام کاظم ع : هر وقت انسان احتیاج به چیزی پیدا کند اعضاء او متوجه میشوند و طبق خواسته او عمل میکنند بدون اینکه به آنها دستوری دهد.
راهب : کلید بهشت از طلا است یا نقره؟
امام : کلید بهشت زبان انسان است که میگوید: «لا اله الا الله»
@shamimemalakut
#میلاد_امام_موسی_کاظم
#مناظرات
روزى هارون الرشید به امام كاظم(ع) گفت كه مرزهاى فدك رامعلوم كن، تا آن را به تو برگردانم. امام(ع) از جواب امتناع كرد. هارون پيوسته اصرار كرد.
امام(ع) فرمود: «من آن را جز با حدود واقعی اش نخواهم گرفت.»
هارون كه به اصرار خواستار تعيين حدود شد. امام فرمود: «اگر من حدود آن را باز گويم مسلما موافقت نخواهى كرد.»
هارون سوگند ياد كرد كه درصورت تعيين حدود آن را برمی گردانم.
امام(ع) فرمود:« اما حد اول آن سرزمين عدن است. در اين هنگام هارون چهره اش دگرگون میگردد و با شگفتى میگويد:« ادامه بده.»
امام(ع) فرمود: «و حد دوم آن سمرقنداست.»
براى بار دوم ناراحتى هارون بيشتر گشت.
امام فرمود:« و حد سوم آن آفريقاست.»
در حالى كه صورت هارون از شدت ناراحتى سياه شده بود، حضرت فرمود: «و حد چهارمآن سواحل درياى خزر و ارمنستان است.»
حضرت حدود كشور اسلامى كه آن روز، هارون برآن حكومت داشت را بيان كرد.
هارون گفت: «فلم يبق لنا شىء فتحول الى مجلسى»، «پس چيزى براى ما باقى نماند، برخيز جاى من بنشين.» امام فرمود: «من به تو گفتم، اگر حدود آن را تعيين كنم،هرگز آن را نخواهى داد.»
@shamimemalakut
#میلاد_امام_موسی_کاظم
#مناظرات
هارون الرشید گفت: چگونه خود را فرزند پیامبر میدانید، با اینکه پیامبر فرزند پسری نداشت؟
امام کاظم هارون را به قبر پیامبر سوگند داد تا او را از پاسخ معاف دارد، اما هارون نپذیرفت و اصرار میکرد که باید اثبات کنی که شما فرزند رسول خدا هستید؟
سپس امام کاظم آیه ” وَمِن ذُرِّيَّتِهِ دَاوُودَ وَسُلَيْمَانَ وَأَيُّوبَ وَيُوسُفَ وَمُوسَىٰ وَهَارُونَ ۚ وَكَذَٰلِكَ نَجْزِي الْمُحْسِنِينَ ، وَزَكَرِيَّا وَيَحْيَىٰ وَعِيسَىٰ وَإِلْيَاسَ ۖ كُلٌّ مِّنَ الصَّالِحِينَ[ انعام–۸۴-۸۵.]
را خواند و گفت؛ حضرت عیسی با اینکه پدر نداشت خدا او را طرف مریم، فرزند ابراهیم شمرده است ما نیز از طرف مادرمان فاطمه فرزند پیامبر هستیم سپس آیه مباهله را خواند!
@shamimemalakut
#میلاد_امام_موسی_کاظم
#مناظرات
هارون الرشید گفت : چرا خود را فرزندان پیامبر ص می خوانید در حالی که فرزندان علی هستید؟
امام: هر گاه پیامبر ص زنده گردد و خواهان ازدواج با دختر شما شود، آیا درخواست او را اجابت می کنید؟
هارون: البته! چه افتخاری بالاتر از این؟!
امام: ولی اگر چنین درخواستی -بر فرض محال- نسبت به دختران من انجام گیرد من اجابت نمی کنم.
هارون: چرا؟!!
امام: زیرا دختران من اولاد او هستند و نسبت آنان از طرف پدر به او می رسد. از این گذشته، قرآن عیسی بن مریم را از ذریه ابراهیم خلیل می شمارد، در حالی که وی از طرف مادر یعنی مریم به ابراهیم می پیوندد.
قرآن درباره نسل ابراهیم می فرماید: «و وهبنا له إسحاقَ و یعقوبَ کلاًّ هدینا و نوحاً هیدنا من قبل و من ذرّیته داود و سلیمان و أیوب و یوسف و موسی و هارون و کذلک نجزی المحسنین»، «و زکریا و یحیی و عیسی و إلیاس کلٌّ من الصالحین»
آنگاه امام افزود: پیامبر در روز مباهله مأمور شد که به مسیحیان نجران بگوید: «تعالوا ندع أبنائنا و أبنائکم… » و از دو طرف خواست با فرزندان خود به مباهله بپردازند و در آن روز جز «حسنین» کسی را به صحنه مباهله نیاورد. آیا این گواه بر ذریه بودن آنان برای رسول خدا نیست؟!
@shamimemalakut

